درخت بلوط

بایگانی

بی وتن

سه شنبه, ۷ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۲:۰۱ ق.ظ

    با تغییرات بزرگ مشکل دارم. وقت اثاث کشی خانه مان به 500 متر آنطرف تر یک ماه تمام عزا داری کردم و روز اثاث کشی اینقدر با بابابزرگ گریه کردیم که چشم هایم باز نمیشد. قبل از رفتن به جزیره هم همینطور بود. هر روز شاخدار و سارا را می نشاندم و برایشان میگفتم دلم نمیخواهد برم دانشگاه و وقتی برگردم مطمینم همه چیز عوض شده و باز گریه میکردم. وقتی که برای آخرین بار در ساحل جزیره راه می رفتم هم همینطور بودم. فکر میکردم توی شلوغی شیراز گم می شوم و زندگی آنجا به قشنگی جزیره نخواهد بود. حالا اما گریه نمیکنم ولی هیچ دلم نمیخواهد برگردم به خانه ای که شاخدار دیگر آنجا زندگی نمی کند و به جای یاس دبستانی آن روزها یک پسرِ جوانِ کنکوری دارد و مامان بابایش سر سپید تر شده اند. حالا فقط توی دلم زار میزنم.

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۵/۰۲/۰۷
تیستو

نظرات  (۶)

راه حل:
 راه حلی وجود ندارد. شما می توانید(خانه ای که شاخدار دیگر آنجا زندگی نمی کند و یاس دبستانی را) به سیاهچال خاطره ای ذهنتان بیندازید. به همین راحتی!
برداشت آزاد از Insid out

پاسخ:
نههههه اون سیاهچال خیلی نا امید کننده بود! خیلی !
۰۷ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۷:۱۸ خانم خوشبخت خانم خوشبخت
منم از اون دسته آدم هام که از تغیر شدیدا بیزارم.
پاسخ:
تغییر بزرگ البته. چیزی که سبک زندگی ام رو تغییر بده

آخی!

منم یه متن تو ذهنم نوشتم "اینجا بدون من" با همین مضمون.

درکت می کنم رفیق!

پاسخ:
شمام عین منی اخه. در حال عبور از مرحله ای به مرحله بعد! و چقد سخته ای خدااااا !
۰۹ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۲:۱۸ پلڪــــ شیشـہ اے
متن و که خوندم یاد مهاجرت از خونه بابای گلم افتادم. :*(
پاسخ:
واآااااااااااای 
حتما خیلی بده نه؟ 
من اصن عروسی نمیکنم! 
۱۲ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۲:۵۵ پلڪــــ شیشـہ اے
دل آدم می گیره خُب!
باید دیگه از یه موقعی با اون کسایی که لحظه لحظه کنارشون نفس کشیدی خداحافظی کنی و بساطتت رو ببری یه جای دیگه. حالا هر چی هم که بتونی سر بزنی بهشون. 

^_^
پاسخ:
من سر عروسی شاخدار کلــــــــــی گریه کردم. حالا نوبت خودم بشه دیگه واویلا!
۱۳ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۰:۲۵ پلڪــــ شیشـہ اے
آخ عزیزم. :*(

پس کیشمیش (اسم مستعار آبجی) هم این روزای غمگین و خواهد داشت. 
:(

+ جدای از همه این ننه من غریبم بازیایی که در آوردم این جا :) ان شاءالله با دل خوش و لب خندون آغاز کنیم زندگی های نو مون رو :) :* 
پاسخ:
:))))) 
 غم رفتن غمی به وسعت تاریخ بشره... ان شالله که بخیر بگذره

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">