دو کلام از مادر عروس
يكشنبه, ۲ خرداد ۱۳۹۵، ۰۷:۳۵ ب.ظ
روی اعصاب تر از اینکه آن آقایی که روز 12 اردی بهشت من و مامان را در اداره مرکزی دانشگاه علوم پزشکی دیده بود و از طریق یکی از همکارانش شماره تلفن مامان را گرفته بود و از همان روز تا الان هر دو روز یکبار با مامان تماس میگرد و بی توجه به جواب ردی که دفعه ی قبلی شنیده خواستگاری اش را تمدید میکند، این است که در آخرین تماسش با سوسن خانم ابراز ناراحتی و نگرانی کرده که: خانم فلانی من هر چی فکر میکنم نمی تونم بفهمم شما چطوری اون یکی دخترتون رو به غریبه شوهر دادید. اونم به تهرانی! این همه دووووور!
۹۵/۰۳/۰۲