لحظه های طلایی
دوشنبه, ۷ تیر ۱۳۹۵، ۰۷:۳۵ ب.ظ
کشیک بعد از ظهر درمانگاه بودم که در باز شد و خانمی وارد اتاق شد. تا نگاهمان بهم افتاد، هر دو زدیم زیر خنده. همان خانمی بود که هفته ی گذشته بخاطر اینکه حاضر نشده بودم برایش آمپول پنی سیلین بنویسم، درمانگاه را روی سرش گذاشت و کلی فحش بارم کرد.
۹۵/۰۴/۰۷