بابا و دیگر هیچ :)
دوشنبه, ۲ اسفند ۱۳۹۵، ۱۱:۳۳ ق.ظ
یک مقداری از پول های بابا توی حساب من امانت بود و هر روز مقداری را برایش کارت به کارت میکردم. دیروز تا آمده ام خانه جلویم را گرفته که: چی شد؟ امروز از دینگ دینگ موبایلم خبری نبود؟ توضیح دادم که روستا بودم و دو تومن باقی مانده را فردا کارت به کارت میکنم و تمام. بابا گفت سه تومن. گفتم نه دوتومنه. گفت سه. گفتم دو. گفت میگم سه. گفتم به جان خودم دو بود. گفت میخوای پولم رو ندی نده،ولی بدون پول بچه یتیم خوردن نداره.
۹۵/۱۲/۰۲