عروسک های پارچه ای با موهای سیخ سیخی
جمعه, ۲۳ مرداد ۱۳۹۴، ۰۵:۰۶ ب.ظ
دیروز دختر خاله میگفت :
"خواب دیدم همه ی خانواده توی یه خونه ی قدیمی زندگی میکنن . از این خونه های قدیمی با حوض و پنجره های چوبی و یه عالمه اتاق تو در تو . اون وقت تو اتاقت رو به سلیقه ی خودت و متفاوت از همه چیده بودی . در و دیوار اتاق پر از نوشته و عکس بود و اتاق پر از وسایلت . خودت هم به شدت درگیر بودی و سرت شلوغ بود . داشتی این در و اون در می زدی که برای یه بچه هایی عروسک بخری . همش به این ور و اون ور تلفن میزدی و سعی داشتی با اینترنت کارهات رو ردیف کنی . بعد یهو دیدیم نیستی . همه باهم همه جا رو دنبالت گشتیم . هیچ کجا نبودی . همش نگران بودیم که چی شده و یعنی ممکنه کجا باشی . یهو نمیدونم چی شد برگشتیم تو اتاقت دیدیم تا نصفه های دیوار پر از عروسکه . تو تبدیل شده بودی به هزار هزار تا عروسک "
۹۴/۰۵/۲۳