دنیای شیرین تیستو
يكشنبه, ۶ خرداد ۱۳۹۷، ۰۱:۰۱ ب.ظ
خرداد برای من صدای غیژ غیژ کولر آبی اتاق مطالعه ی خانه ی بابابزرگ است وقتی ظهرها جلوی تلویزیون ولو بودیم و سیب ترش میخوردیم و هر چند دقیقه توهم شنیدن صدای بوق ماشین مامان را میزدیم و می دویدیم و سرکی میکشیدیم و ننه ای که توی آشپزخانه برای روغن دادن روی پلو کمی پیاز سرخ میکرد و خاله دایی هایی که کم کم از راه می رسیدند و بابا بزرگی که تا از در وارد می شود پول ها را از توی جیبش روی میز تلویزیون می اندازد و سفره ای که کم کم پهن میشود و بوی ریحانی که خانه را پر کرده و مایی که بین قاشق چنگال ها دنبال قاشق انگوری میگردیم. حالا پانزده سالی هست که خرداد برای من تمام شده.
۹۷/۰۳/۰۶