درخت بلوط

بایگانی

زندگی در پیش رو

چهارشنبه, ۱۱ شهریور ۱۳۹۴، ۱۰:۵۶ ب.ظ

  آدمی را تصور کنید که ازدیروز صبح تا امروز کشیک بوده . از صبح تا ساعت 2 هم با استاد راند آموزشی داشته . بعد راه افتاده رفته خانه ی خاله ، چون دختر دایی و دختر خاله آنجا بودند و نمیشد به آنها سر نزد . بعد از ظهر هم با اراذل و اوباش راه افتاده سمت کتاب فروشی و یک ساعت و نیمی را با چهار موجود زبان سخت فهم سر کرده . بعد سه چهار تا قاصدک از توی خیابان جمع کرده و بعدتر با همین اراذل و اوباش رفته شهر بازی . شهر بازی هم که روی تپه بوده و به اندازه ی معبد شائولین پله داشته . آنجا مسئولیت هدایت گله ی پسرخاله ها را بر عهده داشته که از مسیر اصلی منحرف نشوند . در آخر هم به اصرار اراذل و اوباش ، همراهشان رفته قصر بادی بانوان و خب کمی تا قسمتی در حد مرگ بپر بپر کرده و آخرین رمقی که داشته را صرف تلافی کردن هل دادن های محمد حسن و گاز گرفتن محمد مهدی کرده . تصور کردید ؟ خب این من هستم . آدمی که تمام 206 استخوان بدنش درد میکند . یکی هم نیست که در راه رضای خدا این لب تاپ را از روبه رویم بردارد . چراغ را هم خاموش کند بیزحمت .

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۴/۰۶/۱۱
تیستو

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">