درخت بلوط

بایگانی

خاطرات درمانگاه

چهارشنبه, ۵ تیر ۱۳۹۸، ۰۹:۱۹ ق.ظ
+نام پدر؟
 - کهن دل
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۸/۰۴/۰۵
تیستو

نظرات  (۳)

۰۵ تیر ۹۸ ، ۱۱:۴۶ پلڪــــ شیشـہ اے
^___^

یکیایی هم هستن توی روستای پدری همسر که اسمشون طلا و نقره و برنز هستش. ^___^ من تا حالا نشنیده بودم. 

البته اینی که شما گفتید خیلی رمانتیکه. اونایی که من گفتم نگا می کنم الان خیلی هم رمانتیک نیستن انگار. :|

:))) بد نباشه من همش خاطره تعریف می کنم پای مطالب شما?
پاسخ:
وای طلا و نقره خیلی خوبه. حالا برنز یه کم کنار اینا قرار میگیره یه طوری میشه...

کلی هم لطف میکنی کامنت پر بار برام میذاری خیلی هم خوبه❤
۰۹ تیر ۹۸ ، ۱۳:۳۳ پلڪــــ شیشـہ اے
:* 
تیستوی مهربان.
پاسخ:
فدا مدا :*
۱۵ تیر ۹۸ ، ۱۱:۰۰ آرزو بهرامی
من تو دفتر بیمه روستاییان کار میکنم.خیلیاشون پیرمرد پیرزنن.اون اول که کارم کم بود پرونده هارو میکشیدم بیرون با هر اسمی که میخوندم یکی میزدم رو پیشونیم از حد ناب بودن(یه چندتام هایلابت مردم تو پیجم)
 یکیشون بود اسمش طوطی خانوم بود😍
پاسخ:
❤❤❤
اسم یکی از مریضام حسرت کلمه بود! یه شعر دو کلمه ای😍

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">